انجام مستحبات، توسل به ائمه اطهار، روزه و نماز از جمله عواملی است که میتوان از آنها نام برد.
البته یقینا در این میان، راههایی وجود دارد که برای اکثریت مردم راحتتر باشد. گروهی با دلیل و منطق سر و کار دارند و بیشتر مسائل فکری را میپسندند. گروه دیگری هم تمام ادله و برهانشان در آنچه میبینند خلاصه میشود و به قول امروزی ها عقلشان در چشمان است.
در این نوشتار بخشی از سخنان گهربار آیه الله العظمی بهجت را خدمت شما عزیزان ارائه میدهیم. ایشان با یک راهکار ساده که مخلوطی از استدلال و برهان و عاطفه و تدبر است مساله را به راحتی حل میکند.
از امورى كه خیلى سَهْلُ المَؤوُنة و آسان است ـ ولو عمل بر خلاف قول باشد ـ این است كه انسان ملاحظه كند و ببیند اگر ملتزم به طاعت و تارك معصیت باشد، آیا حال او مثل صورتى است كه ترك طاعت و فعل معصیت مىكند و آیا این حال مثل حالت اول است، یا خیر؟
فرض كنید اگر انسان نزد رییس جمهور یا هر رییس مطلق، مقرّب باشد، این براى او بهتر است و یا این كه نزد یك فقیر تهى دست و محروم؟ ! آیا خوب است به ذاتى كه موت و حیات و مرض و صحّت و غنا و فقر به دست او است مراجعه كنیم و رابطه دوستى داشته باشیم، یا با كسى كه خود محتاج و ناتوان و بیچاره است؟!
در اطاعت اوامر الهى و نیز در معصیت و به فرمان شیطان و نفس بودن، امر دایر است بین این كه با كسى كه حیات و ممات، غنا و فقر و مرض و صحّت و مریض خانه و دكتر و خزانه و ثروت و... به دست او است؛ مجالست كنیم یا با كسى كه هیچ ندارد؟! انسان كدام را اختیار مىكند و محبّت وجدانیه (نه به حسب خوف نار یا شوق بهشت) با كدام طرف است؟
به حسب ظاهر بنده ى مطیع، پشتیبانش مثل كوه ، محكم و استوار و منبع همه ى خیرات است، و بنده ى عاصى پشتیبانش محتاج تر از او و دشمن دانایى (شیطان) است كه از دوست نادان بدتر است و صلاحدیدش تمام به زیان او است. نظیر شخصى كه نزد كسى رفت تا او را از فقر و فشار و ناراحتى روزگار نجات دهد، او گفت: شایسته ترین كار براى شما اقدام به مرگ و خودكشى است! صلاح دیدش از این قبیل است كه بگوید: صلاح و نجات شما در این است كه قرص مرگ آور یا خواب آور بخورید تا راحت شوید! بنابراین، ما در عزم به طاعت عازم به رفاقت و دوستى و همنشینى با غنىّ قادر و داناى كریم هستیم، و در عزم بر معصیت عازم به رفاقت و همنشینى با فقیر عاجز جاهل و لئیم.
اگر این معنا را درست تشخیص دهیم و بفهمیم و به طور واضح و روشن باور كنیم، خواهیم فهمید كه در اطاعت سود برده ایم، نه زیان و خسارت؛ به دلیل این كه دیده ایم افرادى « وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ » (مردگان را به اذن خدا زنده مىكنم.(1)) و كراماتى از این قبیل را داشته اند و شدنى است و محال نیست و اختصاص به انبیا ـ علیهمالسّلام ـ هم ندارد، بلكه هر كه از آنها متابعت كند، مىتواند از این راه به مقامات و كمالات و كرامات آنها دست یابد، البته بدون تحدّى نبوّت و كذابیّت مدّعى آن.
پس اگر انسان یقین كند و براى او واضح و آشكار شود كه در طاعت، با غنى و قادر و كریم و ... رفاقت كرده و در معصیت با عاجزتر و محتاجتر از خود، طبعا هیچگاه به معصیت تمایل پیدا نمى كند
و از قصر شاهنشاهى و از كنار هر گونه ناز و نعمت و آبادى و آسایش به كاروانسراى خرابه و ویرانه نمى رود و با صاحب آن رفیق و همنشین نمى شود، در حالى كه خود آن صاحبخانه هم راضى نیست كه رفیق او و با او باشیم، و از هر چیز محروم گردیم!
بنابراین، براى تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت راهى جز این نداریم كه متوجّه شویم و یقین كنیم كه طاعت، نزدیكى به تمام نعمتها و خوشىها و دارایى ها و عزّتها و... است، و معصیت، عبارت است از محرومیّت و ناخوشى و ندارى و ذلت و...
(1) . آل عمران، 49
فرآوری: محمد حسین امین - حوزه علمیه تبیان